Friday 24 February 2012

نه








نه

سر هر سوال - نه


حتی قبل از پرسیدن - نه


یک نه به نازکی یک خناق و سنگینی نگفتن


یک نه که سر دوراه ها وانسه و به یک پاشنه بگرده


نه - به بودنت


نه - به نبودت


از کره گی این نه را دم نبوده


ازآن نه


نه - به پاکی یک سرود


وبه بیپرواعی یک طنز رکیک


نوشیدنی مثل دم عقرب


مثل صوت قطار تو بوف کور صادق


مثل پلی شکسته در ناهمواره


ازآن نه که اندیشه را نگنجد


و دست خواهش را




*


دامون







Sunday 5 February 2012

اُریگامی





هر چیزی که پوچ باشد و شیرازه اش در هیچ بنا شده باشد در مقوله ای کوتاه از هم پاشیده میشود، مصداق این امر را به قدر بدیل میتوان در کاغذی بودن آمال اینها دید، کسی را که بُت شکن میشناختند تبدیل به بُتش کردند برایش صحن و مقبره ساختند و کتیبه و پرچمی به گفته هایش آویختند، حال این امر را بر همه مشتبه کرده اند که حضورش در رژه و سان و مجلس و مدرسه شان هم الزامی شود و آنرا با تذکره و روایت جُز‌ ءِ واجبات قرار میدهند و در آینده نزدیک هم مییابیم که به فتوا میگویند هر مسلمانی باید صاحب یک دستگاه بُت مقو ائی باشد و بر هر کس واجب است که مشکلاتش را در خلوت فقط با این بُت در میان بگذارد و تکلیف امر را از او بپرسد و با این اختراع مسایل اجتماعی خانواده را هم حل کرده باشند، در واقع بتوانند بیشتر در بهبود کار مردم فلسطین و لبنان شمش طلا به آنجا بفرستند؛ و از اینها گذشته مُمتداً چوب در خانهء زنبو کنند که اُضاع بر وفق مراد شود و هیچ کس نتواند در حمله های هوایی و از راه دور، که ایران را به خاک و خون بکشد، ردشان را هم پیدا کند تقصیرات را به گردن اسرائیل و آمریکا و آنیکی ها بیندازند و بروند داخل ویلا هایشان که از مرمر است؛
هر تنابنده ای، هر مسلمانی که عرضی داشت برود با تکه ء کاغذی که شبیه تندیس است و آرام بر سرنوشتش لبخند میزند قصه های ویص و رامین را بخواند و از او صلاح کار را جویا شود و به استخاره ای تزکیه ء نفس کند و بعد از غُصلی شبانه سربازی گُمنام را به نطفه بنشاند

نوشتهء
مصطفی صُدیری