Wednesday 4 January 2017

از سر نوشته ها





آمیزش رنگها، زبان زدِ قلم بر سپید ها
نوشتن عصیان بدون شرح یا نجوا، تنها راه نجات است
*
در کهکشانی که سرعت نور حتی، قدمهای نوباوه ستاره ای هم نمیشود
و انفجار یک سیاره، خورده پژواکی را ماند، در تطابُق با شکستن دل، نوشتن عصیان بدون ِ شرح، تنها راه نجات است
*
وقتیکه در ُعمق قوطه میخوری، در خَلصهٔ بودن، در این وادیه و در صیال ِ این زهرآب
و صدایِ پر پر شدن در نفرتخانهٔ این کوفیان مقوائی، در واقع ِ حال
.تنها راه نجات در عصیان ِ قلم است و نو شتنِ عُصیان، تنها راه نجات است
و من
اختلاتم با کاغذ، مرقومهء چرکین ِ آلوده ها و پرخاشگونه هاست
میبارم هر لحظه را که مینگرم، در چاله ای کوچک و مسدود شاید، در پیمانه ای خُورد
همانند زوزه های‌ ِ گُرگ، در مسلخ ِ تُندر ِ طوفان، در رعد ِ بی صدای ِ نا شنیده ها
با این قوارهٔ ناقص شعرم
برای تو


دامون٢٦/٠٤/٢٠٠٩

No comments: