Tuesday 23 January 2018

اون منم منم زدناشون، کون خر و پاره کرده



اون منم زدناشون کون خر و پاره کرده، یارو فکر میکنه با دسته کورا داره  تیلیت میخوره، مرتیکه مضخرف میخواد روی  آدم کشیهاش کلاه شرعی بزاره، یکی نیست بگه آی احمق! دمب "غازه"از زیر عبات پیداست، این هفتاد هشتاد میلیون را که نمیشه کور فرض کنی، چی را داری ماله میکشی، بوی کون نشسته خودت و اطرافیانت مثل طعفن شده؛  با اون  ژنِ پان اسلامیستت، امر  بهت مشتبه شده، که یه گهی هستی، بیدار که بشی،  اربابت زده  تو پوزت، مثل صدام که با یه اُردنگی ، سرِ از تو گنده تراش رو زیر آب کرده، سر مبارک، نوبره.


دامون

۰۱/۲۳/۲۰۱۸

نقاشی بالا "نگاه به بیرون، از چشم یک زندانی" .

Thursday 18 January 2018

خاطره








آن روز ها، تو و من، ارزشی دیگر داشت 

ما، زاده میشد در سادهٔ ما 

ونگاه، در صورت بود، و حرف در میان نگاه

مادر، خستهگی روز را، در میکشید به جرعه ای از محبت پدر، و همسایه، به تعارف، نانش را با تو قسمت میکرد

عشق، میبارید آنروزها، در جوارِ یک دیگر 

مسجد و بتکده ، جُز مشتی گِل، هیچ نبود، و کسی اعتقاد ش را، داغ نمیکرد به پیشانیِ خویش

چه بگویم، دستهایی بود در آن باغچه سبز، که تو گفتی در بهار شکوفه داده اند

صدای‌ آب، هر از چند وقت، میشُست رکود غبار را، از برگ برگ ِ ‌ما

آسیاب ُمراد میگشت، در چرخش زمان، بی آنکه پر شود کاسهء چَشم، از زلال ِ بارانی

من، ما بود و آرزو، نقشی نه در‌ سرآب







۰۱/۱۸/۲۰۱۸



دامون

Tuesday 2 January 2018

هر کسی باید اجازه حرف زدن را داشته باشد


هر کسی باید اجازه حرف زدن را داشته باشد، این  در  لیست آرزوها مان باید نوشته با شد و به جای آن" دگماتیسم همه دنیا نمیهمند و ما میفهمیم را" از حافضه ها مان پاک کنیم، گوش شنیدن مان زیاد شود اما با گوشمان فکرنکنیم و برای استدلال به عقلمان رجوع کنیم نه اینکه کسی گفت آب و برق مجانی، باو رش کنیم. اقتصاد را، ازان خر ندانیم، چون اقتصاد خود بزرگترین حربه  دست ماست،. ننشینیم بُت بسازیم ویا سینه هامون را چاک کنیم برا داستانهای تخیلی، تو سر و کله کوبیدن های بچه گانه، دخیل بستن به چیز های  واحی ، سقوط قهقرایی.،  بستن زبون زنها توفیر میون مردم، توهین  به نژاد،به زبان
 هر کسی باید اجازه حرف زدن را داشته باشداین قانون اساسی مان باشد. جامعه باید از پلیدی پاک بشه، این را باید از خودمان شروع کنیم، "ساده باشیم چه در باجه یک بانک، چه در زیر درخت"، تا آنموقع که اتحاد مان در  خانواده در کشور میان زن و مرد نباشد، هرگز دستمان به جایی بند نمیشود و باز به روی دماغ خودمان خواهیم افتاد 
هر کسی باید اجازه حرف زدن را داشته باشد، بدانیم، که از خود شروع کردن بزرگترین قدم مثبت به بهبود خودمان است شیشه عمر دیو که داخل خانه پدری سُکنا کرده، تو دست خود ماست، نه آقای ترامپ نه هر خدایی، سکان این کشتی بدست خود ما باید باشد نه چند بی سواد.
آرزو ها را باید نوشت" زیر باران باید رفت، جور دیگر باید دید
دامون

۰۲/۰۱/۲۰۱۸