Wednesday 13 January 2010

بستر اندوه




جهان در پس این سیارهء مغموم
این جایگاه عشق و سرودن پنهان است تو ای تنها ترین
کابوسی مهیب و تلخ
روایت زخم و خون را در قلیان ِ شب میکاود
حقیقتی زنده می شود در سراط شب، در سردی سُرب
در ولایت دشنه و ننگ
ترکیده از ضُلال آتش و خون
در بستر رودی خُشک از گونهء پدری قطره قطره
در این مطروکهء ِ خراب
در این مُغاک، جائی که خدعه و فریب
با صداقت و وفا
هم سو و هم صدا نمی شود
در بستر اندوهناک مدائن


دامون

23/06/2009

No comments: