در بوم و بست کلمات - درگیر و دارم
مرا دانه دانه های حروف، آنها را که
همیشه مانند خشتی خام به دست داشتم، به ساروجی از
عشق، مستحکم مینگاشتم
مرا دانه دانهء آن حروف، تنهاسپرده است، به دست تنهائی
باشد تو را دوباره بسرایم، باشد که رنگ نبود خویش را در لاجورد آبی تو به تطهیر بزُدایم
ای عشق، ای عاشقانه که هر دم و هر بازدم با منی
دامون
No comments:
Post a Comment