در رخ عشق نگر
تا به صفت مرد شوی
نزد سردان منشین
کز دمشان سرد شوی
از رخ عشق بجو
چیز دگر، جز صورت
کار آن است که با
عشق
تو همدرد شوی
چون کلوخی به صفت تو
به هوا ،برنشوی
به هوا برشوی ار
بشکنی و گرد شوی
تو اگر نشکنی
آنت بسرشت، او
شکند
چونکه مرگت شکند
کی گهر فرد شوی
برگ چون زرد شود
بیخ تَرش سبز شود
تو چرا قانعی از
عشق
کزاو زرد شوی
دیوان
شمس
تغییر،تفکیک،پیرایش،توازن
و جمله بندی ِ به «استنباط» - از دامون
١٦/٠١/٢٠١٤
No comments:
Post a Comment