*****
قد ِ بلندی داشت ، آنکه خوابیده بود به زیر رملِ بیابان ِ بی
انهنای ِ زندگی
و آنکه
با ناله، آوازِ فاتحه سر داده بود، خوب میدانست، که خنجری در
وراءِ آستین، پیله کرده، چون مار در کمین
و یا زخمی به گونه ءِ خُنج به دیوار دلها، چون دل ِ نی ها که
از خُشکی میترکد، چون دل یاران که درهنگام حجران
که در هنگام ِ حجران
قد ِ بلندی داشت ، آنکه خوابیده بود به زیر رملِ بیابان
بی یک نشان که در هنگام حجران که در هنگام ِ حجران
«یاران همه رفتند و تنها ماندم»
دامون
٢٥/٠٧/٢٠١٥
1 comment:
با اقتباس از شعر داروگ از نیما یوشیج
که متن کامل آن در زیل یادداشت شده
خشک آمد کشتگاه من
در جوارکشت همسایه.
گرچه می گویند:« می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری داروگ ! کی می رسد باران؟
بربساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریکِ من، که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم، دارد از خشکیش می ترکد
- چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری داروگ ! کی می رسد باران ؟
Post a Comment