Showing posts with label مجموعه نفرین. Show all posts
Showing posts with label مجموعه نفرین. Show all posts

Wednesday, 18 November 2020

نفرین

 



آتش زنید، بسوزانید، تا بسوزد در آتشتان هم خشک و تر
هم تُرک و هم لُر و کرد و بلوچ
و هم
مازندران و رشت
بنویسید
هزار داستان سینه به سینه ء خود را
از یک کلاغ به چهل کلاغ را
 به نهج البلاغه ای دگر
*
آتش زنید، بسوزانید، با تفرقه با سفسته، با خُدعه هایِ رَزل، که گُر بگیرد
دل اهریمنان به آتشی دگر
با جمله های وا زده، مَفتون کنید
چِهرهء خودرا
به اِستفراقی از استفراقی دگر
*
بسوزانید
به کبریت مغلطه با دِرنگ
شاید
در قعر دوزخ ساخته به دست خویش بسوزید
که میداند؟





دامون
١٦/١١/٢٠١٥

Sunday, 26 July 2015

بی یک نشان



*****
قد ِ بلندی داشت ، آنکه خوابیده بود به زیر رملِ بیابان ِ بی انهنای ِ زندگی
و آنکه
با ناله، آوازِ فاتحه سر داده بود، خوب میدانست، که خنجری در وراءِ آستین، پیله کرده، چون مار در کمین
و یا زخمی به گونه ءِ خُنج به دیوار دلها، چون دل‌ ِ نی ها که از خُشکی میترکد، چون دل یاران که درهنگام حجران
که در هنگام ِ حجران
قد ِ بلندی داشت ، آنکه خوابیده بود به زیر رملِ بیابان
بی یک نشان که در هنگام حجران که در هنگام ِ حجران
«یاران همه رفتند و تنها ماندم»



دامون


٢٥/٠٧/٢٠١٥