3
هرگز نبود در
انتظار، که این سرزمین
با آن هزار بار
اسیر سُلطهء هر قداره بند و گزمهء سلطان
.چُنین خار و
زبون، به سرزمین عجایب، که در افسانه نگنجد بدل شود، هرگز
اینجا، فقط حضور
موریانه هاست در لباس ِ انسانها
که پاکوبان، قطعه
قطعه ء این بهشت را به مکاره برده اند
فقط برای مُشتی پُر
از طلا
دامون
٢٢/٠١/٢٠١٤
No comments:
Post a Comment