روزهایی در پیش است که گذشته ندارد
و چون مریمِ مقدس، فقط آبستن از خداست
حرفهایی در حنجره مانده لال
و چشمانی بدو ن پِلک، مات
و خورشیدی که با افاده نورش را، به مکاره بُرده است
روزهایی در پیش است عقیم از گذشته ءِ دور و ماضی نَقلی
ودسته دسته موریانه ها، گرسنه میبلعند آخرین یاخته های زمین را
کشتزار ها را
در سایه ی مُستدام خدا
دامون
١٠/٢٨/٢٠١٥
No comments:
Post a Comment