دستهایی بود در این باغچه سبز، که تو گفتی در بهار شکوفه داده اند،
صدای آب هر از چند وقت، میشُست سکوت غبار را از برگ برگ ِ سبز ِما.**
آسیاب ُمراد ، میگشت در چرخش زمان ، بی آنکه پُر شود کاسهءِ صبر از زُلال ِ بارانی*
من ما بود و آرزو نقشی نه در سرآب
**
دامون
1 comment:
در اعتدال بودن شما خیلی قشنگه.شاعر هستید.
Post a Comment