در به در، میجوید درهر کرانه، افکار من، واژه ای را که در خوار باشد برای تو
این من ِ در من
عاشقانه در صید تو است
*
در بند طلسمی جادوئی، تا ابد جاری
*
دربند در حصار ِ ضحاک ْ در سیاه چال ِ کهریزک ْ در اوین، در یوق
دربند در حصار ِ ضحاک ْ در سیاه چال ِ کهریزک ْ در اوین، در یوق
من
این من ِ در من تو را میجوید
با هر واژه که در خوار مدیحه ات باشد، حتی با حرفه ای بر سر دار، آخرین کلام
گاه در بیدادگاه قرون وسطی
و گاه
در غیاب روزی خوش
*
سیر ِ صیال و قریبانهء با تو بودن
قنودن در تو در فضا یی نه در فرض ِ اندیشه
نه در بهشت مجاز
که
در پسکوچه ها
در آوای ِ خوش سرود
در خلوت
این من ِ در من تو را میجوید
با هر واژه که در خوار مدیحه ات باشد، حتی با حرفه ای بر سر دار، آخرین کلام
گاه در بیدادگاه قرون وسطی
و گاه
در غیاب روزی خوش
*
سیر ِ صیال و قریبانهء با تو بودن
قنودن در تو در فضا یی نه در فرض ِ اندیشه
نه در بهشت مجاز
که
در پسکوچه ها
در آوای ِ خوش سرود
در خلوت
و
در کوچه و بازار
*
آذادی
دامون
٢٤ بهمن ١٣٨٩
در کوچه و بازار
*
آذادی
دامون
٢٤ بهمن ١٣٨٩
No comments:
Post a Comment