Sunday, 29 September 2013

و شقالان در گوشه ای


تکیده ایم، از این توده ء منجمد که ا یستاده در صحنه‌ ء زندگی
مثل ماسیده های محبت، به پیاله ء چشم
وشیرازه ء این نمایش چندش آور که در  اصل، سیلی ِ سردی بیش نیست
که مینوازد بس جانخراش لاله های گوش را
 سرما و انجماد از حد بی نمکی هم گذشته است و کارد، از استخوان
*
سنگتراش پیر، جمله ای دیگر را با ضرافت ممکن به قانون استبداد نقش میکند
و شقالان در گوشه ای، نیمی از حمایل انسان را با اشتهای  شیطانی، تکه تکه میبلعند
با صیقه ای موقت و شیرین



دامون


٢٨/٠٩/٢٠١٣

No comments: