از این خاک مردانی ر ُسته اند
که تو گویی
خیزش باد هم حتی در سایه هاشان حلول نکرد
و تا وقت تافتهء ضربه های تبر
حتی
برگی از تراوتشان کم نشد
***
از این خاک زنانی ر ُسته اند
که تو گویی
سنگسار پاییزی هم
رنگی از رُخسار فرّ ُخ گونشان نتوانست دزدیدن
.تا هنگامه ء جزا ی ِ بیگناهی و ایستاده مُردن
***
در این مرز پُر گُهر
:رسم کاذب جنگ
میان سنگ و دندان است
در این مرز پُر گُهر، تو گوئی
که بر نیزه افراشته اند
جریده ء فردا را
به یغما میبرند پوست ِ نازک
تحمل سرما را
به ضرب تا زیانهء فرعون
دامون
No comments:
Post a Comment