Saturday 6 February 2010

ما





کلمه ء "ما"، هر چند که امروزه کمتر به آن توجه میشود، اما یکی از پایه های اولیه ء بقا ءِ تمامی انسانها بوده است و به واسطه آن قدمهای اولیه ء زندگی به رنگ و لعاب تفاهم، از آن نقش میگرفته.


اینکه همیشه افراد جامعهء مدنی و پیشرفته مجموع و تمامی افراد آن جامعه را تشکیل میدهند، باعث میشود دولتمندان‌ آن جامعه اساس و پایه ء زندگی مُرفه را برای همه در نظر بگیرند و نه فقط برای جمعیت معدودی از آن و این مهم گویای آن میشود که به خواسته تمام مردم آن مدنیت، ترتیب اثر داده شده و مُقامی از یک قشر یا یک جمع کوچکتر در آن دیده نشود ، به همین خاطر، " رفاه، تعلیم و تربیت"، تمامی افراد تشکیل دهندهء اجتماع را در بر گرفته و کمتر کسی از ‌روند آن بیزار و بری میشود.این گونه جوامع پیشرفته اکثراً برای آن دسته و قومی که به صورتی در جوار فشار، ارعاب و تبعیض، زندگی‌ ِ سختی را میگذرانند به صورت آرزو و ‌اُلگو میشوند.نظر من از این بحث ، دراز پردازی نیست، همه ما میدانیم که رویه ارتقاع دادن یک قشر ِ جامعه ، از اکثریت آن، چه عواقب دُشوار و غیر قابل جبرانی به دنبال دارد؛ به عنوان مثال اگر در یک جامعهء چند نژادی بخواهیم فقط به یک نژاد توجه خود را مصروف کنیم و آن را بر دیگر اقوام همجوارش برتر بدانیم، چگونه باید اکثر قوانین مدنی که برای یک زندگی ساده و آذاد واجد است را زیر پا گذاشته و نظام مشروع را به سُلطهء استبداد بسپاریم لااقل،بر همه ما واضح و توجیح شده که تفکیک مذهب، نژاد و از این معقول، مُتعاقب با پسرفت و به جا ماندنمان از همسایهگانمان خواهد شد و ما را هر روز بیشتر و وسیعتر در این آماس، به پیلهء تنیده به دست خودمان خفه و محدودمینماید. البته، روال داستان سُلطه، تبعیض و جبر، به قدمت تاریخ فاشیسیم آلمان های نازیست و یا حزب نژاد گرای افریقای جنوبی نیست و سن آن حتی از سنگنوشته ها، منشورها و احرام ثلاثهء مصر هم بیشتر و به بدو تاریخ انسان ها بازمیگردد و خروارها نوشته را نقش میدهد که در تارُک تاریخ بجا مانده است.زمین همیشه یک خاستگاه برای انسانها ی هر دوره بوده و اکثر جوامع بدوی هم، حتی، برای آن احترام بخصوصی قائل بوده اند و آن را به نیکی برای فرزندان خویش به جا گذاشته اند. " آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند" همیشه اثری از خود به جا گذاشته اند که همانند مطلو ب خواص، رفتار ناگونه‌ و خلاف مذهب استادان امر را حائض و چه به نغض و یا نثر صحیح، آمال آذادی را جستجو گر و نقش فزاینده ء تعلیم عصر حاضر را به دنبال داشته و دارد.میثاق من تو و او در یک کلمه خلاصه میشود "ما"، و ما کشتی نشسته گانیم ، سُکان و بادبان آینده را خود رقم میزنیم و در دست خویش داریم که به اُفقی بهتر راه یابیم، یا هنوز هم در مرتبهء انسانی به درجات پست تر نزول اجلال کنیم. ما آینده نه فقط خویش و نه فقط امروز را، که آیندهء ما را در آینده مینویسیم و این تاریخ میتواند گویای لعنت ویا بارز شهادت به وظیفهء 
انسانیمان باشد




دامون
شنبه/١٧/بهمن/١٣٨٨

No comments: