Wednesday 8 January 2014

در رواق خالی تاریخ





در رواق خالی تاریخ
در حضیض ِ بودن ها، آن زمان
آنزمان که مردی قطور در بازو، در باغ، از زحدان ِ یک نفر درخت نخل، شحد ِ خُرما میفروخت
کودکی در احاطه ء چندین نفر شتر از درد ِ دل با پدر میگفت
طبیب، آنروز آزُرده کودک را به خاک سپرد، و پدر، شهد خرما را که از جهاز چندین نفر شتر به کاروان میرفت، بی آنکه درد ِ  دل،  به خاور بُرد

دامون


٠٦/٠١/٢٠١٤

No comments: