Sunday 30 March 2014

از من به تو و از تو به من









از من به تو نصیحت، و نصیحت از من

به تو


که در تو است 


و نصیحت ناپذیر است


از تو به این نصیحت،گوش داشتن


مثل از این نصیحت

در گو ش کردن 


از تو 

و حرفها که کش میآید، میایستد روی پاشنه 


مثل این در که باز مانده و از پایه مثل تخم لغ شکسته 


و میکشد حرفها را مثل شعلهء آتش 


و در هوا میماند محو 


و چشمهای من که میلغزد هر از وقت 


به آن که تو میدانی و من 


از من به تو نصیحت و از من به تو

که در تو است و نصیحت نمیپذیرد


این عاشقانه گفتن 


از صبح تا شب در آیینه نگاه کردن 


به رمز راز نا آگاه


از من به من نصیحت که نرو 

این راهی را


که راست است و نه کوچه ای به آن متصل

و نه پس کوچه ای ازآن به انشعاب 


نه رهگذری 


نه شبگردی که نصیحت نا پذیر است و نه گوش میدارد

ونه گوش 


از من به تو و از تو به من 


از دستهامان که در انتظار است و میرود بدون آنکه نگاهی 


بی آنکه نصیحتی






دامون







٣٠/٠٣/٢٠١٤

No comments: