Sunday 27 April 2014

آ نکه






آنکه 
در حصرت تو مُرد برادر
آنکه 
در غیاب تو دق کرد مادر
آنکه 
مثل افسانه تعریف کرد تو را پدر
آنکه 
در نبودت خسته از دویدن و به ناکجا رسیدن
آنکه 
در اندیشه ات هر لحظه و ثانیه امید را نواله ء این عمر ازدست رفته کردن
آنکه زیبا تر از هر انگار، و نا پیدا تر از، هر نا پیدا
در رُئیا 
آنکه، عشق در تو خلاصه میشود و یا تعریف
آنکه انجام 
و آغازی، در نقطه ای نیافتنی
آنکه بی تو، اما با تو بودن، زمزمه‌ ء امید و پیروزیست
آنکه، حقیقتی در لباس حقیقت
و نه، تظاهر در لباس دوستی
آ نکه، با حرف آ شروع تو است 
و نه، آه کشیده در نفرین
آنکه نام تو است
آزادی

دامون
٢٧/٠٤/٢٠١٤






No comments: