دستهایی بود در این باغچه سبز، که تو گفتی در بهار شکوفه داده اند،
صدای آب هر از چند وقت، میشُست سکوت غبار را از برگ برگ ِ سبز ِما.
آسیاب ُمراد ، میگشت در چرخش زمان ، بی آنکه پُر شود کاسهءِ صبر از ذُلال ِ بارانی*
*من ما بود و آرزو نقشی نه در سرآب
***
دامون
Tuesday, 12 January 2016
لطفِ سُخَن
سخن - ترنُم یک نگاه نیست
سخن - ستودن مجاز نیست، بعد سوری غمزه های لیلی ویا اطوار شیرین نیست
سخن - حدیث بی قیدیست، تنفس کثیف خفقان است، بری از زُدایش به جُلبکی سمی
٠٥/٠٧/٢٠٠٩
1 comment:
Anonymous
said...
نامی زیبا برای افکاری بزرگ و انسانی و اشعاری ستودنی یلدا
1 comment:
نامی زیبا
برای افکاری بزرگ و انسانی
و اشعاری ستودنی
یلدا
Post a Comment