Tuesday, 7 January 2025

مسلخ

 



در کوچه خبری نیست هنوز

دلقکهای ِ این بازیِ تمسخُر آمیز  در انتظار بلوائی دیگر در این کرانه اند

باد میآید از طاقه های ِ شرق

بر بیابان ِ مدائن بر این کویر لوت

از رهگذاران ِ جادهء ابریشم دیگر اثری نیست

و جای صُم اسبهاشان حتی در رمل ِ زمان مدفون

در کوچه باغ - تَبَر، میگُدازد  تنیدهء شاخه ها را در هوا یکی یکی

و عروسکها، آنها که از نمایش وحشت سیر گشته اند

در چاله هایِ محض به رگبار میشوند

قصه، از دیار مصور با  شجر های ِ کاغذیست

از اِنگاشته ای، ‌به رنگ ِ آب

عجیب حکایتیست داد و ستد در این کرانه

شمشیر در مُقابل ِ عشق، سینه در مقابل ِ نیزه

تا بوده، همین، و دیگر هیچ

در کوچه باد نمی آید

واین انتهای ِ ویرانیست


دامون


٢٥/٠٨/٢٠٠٩‏

No comments: