آمیزش رنگها
زبانزد قلم
بر سپیده ها
نوشتن عصیان بدون شرح
.تنها ره نجات است، در کهکشانی که سرعت نور حتی قدمهای نوباوه ستاره ای هم نمیشود
و انفجار یک سیاره، خورده کاهی هم نیست، در تطابُق با شکستن دل
.نوشتن عصیان بدون ِ شرح ، تنها راه نجات است
وقتی به ُعمق میروی، قوطه میخوری - در صیال ِ این زهرآب
و صدایِ پر پر شدن
کوبیدن ِ عشق ، در نفرتخانهء این کوفیان مقوائی، میافسُرد تنیدهء روز را
.نوشتن عُصیان تنها ره نجات است
و من
اختلاتم با کاغذ
نوشتنِ چرکین ِ آلوده ها و پرخاشگونه هاست
.تنها راه نجات را در عصیان ِ قلم میبینم
میبارم هر لحظه را که مینگرم
مسدود شاید
در چاله ای کوچک، در پیمانه ای خُورد
همانند زوزه های ِ گُرگ، در مسلخ ِ تُندر ِ طوفان
در رعد ِ بی صدای ِ نشنیده ها
!با این قوارهء ناقص شعرم برای تو
۲۶/۰۴ ۲۰۰۹
۲۶/اسپند/۲۵۸۲
از چکنویس شعرم
دامون
No comments:
Post a Comment