هر چیز را یک آغاز واجد است که به پایان انجامد واگر نه، هیچ آغازی را پایان نیست.
این معنی کاملی از ندانم هاست که ما، در آغازِ یک پایانیم، و خود، نمیدانیم و همیشه میگوئیم که گذشته گذشته است و آینده، اتفاقی کاذب و ما، یکراست میرویم در خانه ای دو نبش در بهشت برین که از شمال تا به جنوبش شراب چون سیل جاریست واز مشرق به مَقرِبَش، دست هایی جوانه زده از عسل که به حلقوم هر مسلمانی وحوری و غلمان ، و بوی خدا، و هزار زهر مار دیگر، که نیست در دکان هیچ عطاری.
هر چیز را یک آغاز واجد است که به پایان انجامد واگر نه، هیچ آغازی را پایان نیست، و ما همه تا به حال ادامه به انجام هیچ داده ایم و این هیچ را، هیچ پایان نیست؛
و ما به هیچ، پر دادیم، و ما به هیچ بال، که ببپّررَد و بُتی بزرگ را به نقش بنشیند از صبح به شام از هر مناره ای
دامون
۰۶/۰۹/۲۰۱۸