Wednesday 24 February 2021

"ما"، شامل من است و تو و..او

 








آیا تا به حال شنیده ای این را که انسان هر چه بنُشخوارد، همان، نمایان گر اوست، مثل ماه که بر پیشانی گاو، مثل ترشیدگی ماست که از تقارش پیداست.
آیا تا به حال شنیده ای هیچ بقالی را که بگوید:" ماستم تُرش است"، مثل همین طلای سیاه، که سرنوشت ما را سیاه نگاشت؛ ما،  به روی در یایی از طلای سیاه نشسته ایم و هزاران دستِ تبهکار با حضوررخنجری جرار در خفایِ ما
 و ما،  در بُردِ این بی ناخدا شکسته کشتی، پاکوبان، به مرگ خویش.
  ما بِنُشخوار کالبد خویش نشسته ایم، دریغ، چشم ها را بسته، و به گوش، پنبه کرده ایم، دریغ، وَ لال، الکن،  مثل آن جَرَس که در بغداد به کار گِل گماشتند، دریغ و مثلِ آن همشهری دگر، که مُغولها، به دورش خط کشیدند.
 و این پشم پیله هایِ دروغ در این تموزِ روز.
*
****
"ما"، شامل من است و تو و..او،  که به یک کشتی نشسته ایم، بی ناخدا، که به سُکّانی.

دامون
ابتدایِ مهر۲۰۱۹
۲۳/۰۹/۲۰۱۹

Sunday 21 February 2021

سکوت‌ ِ ‌برّه ها

 



پشت هر سلام، یک خدا حافظ است 

درست مثل نان سنگک که پشتش سنگ است

هر سلام، یک خدا حافظ دارد
و سنگ

که برای سنگسار است

هر سلام، یک جواب دارد 

و هر یک سنگ 

یک نشان 

یا دو نشان 

اگه خدا بخواد

مثل بابا نان اگر داشت

میداد برای صدقه به یه درویش ِ از خدا بیخبر 

تا صد تا مرض اون بچه دوا بشه 


هر سلام 

یک خداحافظ دارد 

مثل چاه چمکران که ته دارد

و میروی نامه میندازی توش 

که بره 

بره تا به تَهِش برسه 

اگه خدا بخواد

هر یک سلام یک خدا حافظ دارد 

و هر یک های، یک هووی دارد

در جواب 

و هر کبوتر بال و پر 

هر پر را اگر در آسمان رها کنی آهسته آهسته میاد میأفته رو زمین 

اگه خدا بخواد

پشت هر سلام یک دلیل است 

و پشت هر خداحافظی یک علت 


هیچ سلام گرگی بی طمع نیست 

و خدا حافظی هر بُز گر مثل گاو پیشونی سفید است 

اگه خدا بخواد


هر سلام گرم یک خدا حافظی گرمتر دارد 

مثل فیلم های قدیم که یک پایان خوبتر دارد 

و در آخرش اگه خدا بخواد عاشق و معشوق 

شب سرشونو روی یه بالش میزارن


پشت هر سلام یک طمع گرگ آساست 
که به خدا حافظی بره های تو دلی ختم میشه 

اگه خدا بخواد، خوش مزه هم هستن 

یعنی باید خوشمزه گی‌ ِ گوشت ِ بره ها رو 

از چشم گرگها دید 
نه از سکوت‌ ِ ‌برّه ها

*

بد بخت

بره ها


دامون 

Friday 12 February 2021

«دل یار»






راه رویام و چه زود دزدید
 من یلدام، شب ِ دور از خورشید
 باز پاییز شد و باد چرخید و هوس چو گیاهی مرموز رویید
 او رویید و درخت از این همه درد چو نگاهم خشکید
 تا دیروز قدمی بردار من را باز به شروعش بگذار
 تو زیبایی و بی پروایی و من که از این دلتنگی بیمار
 با من حوصله کن در این شب ِ کور تو همیشه دل یار


 تو شب ِ بیدار منی
 همه جا تکرار منی
 گرچه بی من، گر چه که دور دل ِ من، دل یار منی

 

 تو شب ِ بیدار منی
 همه جا تکرار منی 
گرچه بی من، گر چه که دور
 دل ِ من، دل یار منی 

 نور آرام به درخت بارید 
برگ رقصان به سقوطش خندید
 باز پاییز شد و باد چرخید و هوس چو گیاهی مرموز رویید 
او رویید و درخت از این همه درد چو نگاهم خشکید 
ماه پنهان ِ و راه دشوار من در حال ِ غروبم این بار
 باش در خوابم و در بیدارم و من را در این تنهایی مگذار 
با من حوصله کن در این شب ِ کور
 تو همیشه دل یار

 

 تو شب ِ بیدار منی 
همه جا تکرار منی 
گرچه بی من، گر چه که دور دل ِ من، دل یار منی
 تو بگو درمان ِ تو چیست 
تو بگو دل یار ِ تو کیست 
تو بگو این ها همه رو سببی جز فاصله نیست

 

 تو شب ِ بیدار منی 
همه جا تکرار منی 
گرچه بی من، گر چه که دور
 دل ِ من، دل یار منی 
دل ِ من دل یار منی
 دل ِ من
 دل یار منی

 

از سارا نائینی