دستهایی بود در این باغچه سبز، که تو گفتی در بهار شکوفه داده اند، صدای آب هر از چند وقت، میشُست سکوت غبار را از برگ برگ ِ سبز ِما. آسیاب ُمراد ، میگشت در چرخش زمان ، بی آنکه پُر شود کاسهءِ صبر از ذُلال ِ بارانی* *من ما بود و آرزو نقشی نه در سرآب *** دامون
Thursday, 28 September 2023
Wednesday, 27 September 2023
Saturday, 23 September 2023
Friday, 22 September 2023
Thursday, 21 September 2023
Wednesday, 20 September 2023
Sunday, 17 September 2023
Friday, 15 September 2023
Thursday, 14 September 2023
Wednesday, 13 September 2023
Tuesday, 12 September 2023
Sunday, 10 September 2023
وطن
مُراودهء من با چشمان تو
چون روز ِ روشن است، در میان این همه تراکم
که میبارد قطره قطره در این ضُلال ِ
ضُلمانی
من در استوار دستها تو شریان گرفته ام
*
گر بارش ابری نازا
این چُنین
در این عصر بی رمغ
بر حیاط این خانه در جریان است
هرگز گدازه ء عشق را در قلب من
برای تو خاموش نخواهد کرد
زیرا که من
در استوار ِ دستهای تو شریان گرفته ام
*
گر میسوزدم، هر کومه در این دیار
هر روز، به آتشی کاذب
هرگز گدازهء عشق را در قلب من برای تو خاموش نخواهد کرد
زیرا که من
در قطرانی این التهاب تند که در بارش است
در استوار دستهای تو شریان گرفته ام
و ین خود به خویش، چون روز روشن است
در این ضًلال ضُلمانی
دامون
١٦ مهر ١٣٩١
Saturday, 9 September 2023
Friday, 8 September 2023
Thursday, 7 September 2023
Wednesday, 6 September 2023
Subscribe to:
Posts (Atom)