دستهایی بود در این باغچه سبز، که تو گفتی در بهار شکوفه داده اند، صدای آب هر از چند وقت، میشُست سکوت غبار را از برگ برگ ِ سبز ِما. آسیاب ُمراد ، میگشت در چرخش زمان ، بی آنکه پُر شود کاسهءِ صبر از ذُلال ِ بارانی* *من ما بود و آرزو نقشی نه در سرآب *** دامون
Thursday, 23 January 2020
Tuesday, 7 January 2020
Saturday, 4 January 2020
هرگز
هزارو پانصدمغز، هزارو پانصدچشمِ کسی!
هزارو پانصدمغزِ پاشیده در حیاط و هزارو پانصدچشم، که فرو بسته شد به جبر!
هزارو پانصد شعر نگفته، دریک شبانه
روز!
دل، پاره میکند، سجده نمیکند،این شعر نگفته در کتابها!
مگر، که از سیاره ای دگرباشم
که چشم بربندم و زبان ببُرم و گوش به نجوای دروغ تو
بدارم؟
کتمانِ حقیقت کنم و بعد از آن،
در حاضر حضور هزارو پانصدمغز، هزارو
پانصدچشمِ کسی، به فقدان تو نشینم؟، این پنبه را زِ گوش بدار!
دامون
۰۴/۰۱/۲۰۲۰
انقلاب
آه ای چلّه نشستگان بیخود از خود
و آه
!ای کشتی شکستهگان ِ میانِ ِ دجله و فُراط
شُمایان در غروب ظلم به اجتهاد که نشسته اید، در این قبرستان بعید؟
ندائی نیست که در سبز گونه ها تان طرحی نُو بر انگیزد
آنَک
سنگهای به چاه انداخته به دست شماست
آنَک
طنین فتح بهشت، بر به کشت نشسته شوره زار شماست
***
در بازتاب صبح و مشاطهء صحر، خُفته مالامال
آنک، غرور شهیدان، درمُو زه ای مُغاک
دامون
٣١/٠٧/٢٠٠٩
:چلّه نشستگان بیخود از خود
کاسه های داغتر از آش، لاشه هایِ پُر از کاه
:کشتی شکستهگان ِ میانِ ِ دجله و فُراط
منتظران به مهجزهٔ موعود
:ندا
اسم معرفه، ندا آقا سلطان، که توسط رژیم قاسِب اسلامی هدف گلوله قرار گرفت ؛ جنبش لجنآب و چپِ رژیمِ اسلامی، با ترفند های زیادی میخواست <اما
. نتوانست> آنرا به نفیِ خود ثبت کند
:آنَک
اینک
:سنگهای به چاه انداخته به دست شما
ویرانی های به بار آمده به دست شما
:طنین فتح بهشت
آب مجانی برق مجانی
:به کشت نشسته شوره زار
ایرانِ امروزی
:مشاطهء صحر
نتیجه کارهای اهریمنی
:درمُو زه ای مُغاک
پست واره، جایی نه در خوار والا مقامِ انسانی
Subscribe to:
Posts (Atom)