Thursday, 23 January 2020

Najva - omid tootian

فاصله



میان حقیقت و دوُروغ، راهِ بسیاریست، چون فاصله بینِ زمین و ماه.
 تو، گفتی
 شراره ٔ انتقام  در حقیقت نقش میبندد، وقتی
دوروغی به روشنی روز، حقیقتی محض میگردد؛
میافشُرد مرا همچون تراوشِ باران، به خشگ بیابان.

دامون
۲۰/۰۱/۲۰۲۰


Tuesday, 7 January 2020

خرمگس








صدای ِ وزوز ِ خرمگسی، در حزیانی بد بو، میخراشد پنجرهء گوش را


ما بودن، بی من 


و بی تو 


تنها آرزوی خرمگس است


اینگونه میسراید وزوز‌ ِ خویش را به فتوا


خرمگس، خوب میداند


من 


بی تو 


دستی تنها و بی صداست


من بی تو 


همیشه تنهاست



دامون


١٣/٨/٢

Saturday, 4 January 2020

هرگز



هزارو پانصدمغز، هزارو پانصدچشمِ کسی!
هزارو پانصدمغزِ پاشیده در حیاط و هزارو پانصدچشم، که فرو بسته شد به جبر!
هزارو پانصد  شعر نگفته، دریک شبانه روز!
دل، پاره میکند، سجده نمیکند،این شعر نگفته در کتابها!
مگر، که از سیاره ای دگرباشم
که چشم بربندم و زبان ببُرم و گوش به نجوای دروغ تو بدارم؟
کتمانِ حقیقت کنم  و بعد از آن،
 در حاضر حضور هزارو پانصدمغز، هزارو پانصدچشمِ کسی، به فقدان تو نشینم؟، این پنبه را زِ گوش بدار!

دامون
۰۴/۰۱/۲۰۲۰

انقلاب







آه ای چلّه نشستگان بیخود از خود

و آه

!ای کشتی شکستهگان ِ میانِ ِ دجله و فُراط

شُمایان در غروب ظلم به اجتهاد که نشسته اید، در این قبرستان بعید؟

ندائی نیست که در سبز گونه ها تان طرحی نُو بر انگیزد

آنَک

 سنگهای به چاه انداخته به دست شماست

آنَک

طنین فتح بهشت، بر به کشت نشسته شوره زار شماست

***

در بازتاب صبح و مشاطهء صحر، خُفته مالامال 

آنک، غرور شهیدان، درمُو زه ای مُغاک





دامون

٣١/٠٧/٢٠٠٩





:چلّه نشستگان بیخود از خود

کاسه های داغتر از آش، لاشه هایِ پُر از کاه

:کشتی شکستهگان ِ میانِ ِ دجله و فُراط

منتظران به مهجزهٔ موعود 
 
:ندا

اسم معرفه، ندا آقا سلطان، که توسط رژیم قاسِب اسلامی هدف گلوله قرار گرفت ؛ جنبش لجنآب و چپِ رژیمِ اسلامی، با ترفند های زیادی میخواست <اما

. نتوانست> آنرا به نفیِ خود ثبت کند

:آنَک

اینک

:سنگهای به چاه انداخته به دست شما

ویرانی های به بار آمده به دست شما

:طنین فتح بهشت

آب مجانی برق مجانی 

:به کشت نشسته شوره زار

ایرانِ امروزی

:مشاطهء صحر

نتیجه کارهای اهریمنی

:درمُو زه ای مُغاک

پست واره، جایی نه در خوار والا مقامِ انسانی